معرفی کتاب شب های بی ستاره اثر مهسا طایع
کتاب شب های بی ستاره اثر مهسا طایع ، چاپ انتشارات الماس پارسیان است . که روایت گر زندگی دکتر روانکاوی به نام سلیمان است .که برادری دوقلو به نام سپهر دارد؛ درست همزمان با شبی که سپیده خواهر آن ها دست در دست جلال خانه پدری را ترک می کند .
تغییراتی در خلق و خوی سپهر پدید می آید، گویا دل به کسی بسته است. سلیمان که گمان می کند هرگز دختری را باب میل خود نخواهد یافت، با کسی ملاقات می کند که تمام معادلات ذهنی اش را به هم می ریزد. گویا سپهر و سلیمان هر دو دلداده ی یک دختر شده اند!
مشخصات کتاب
- نویسنده مهسا طایع
- ناشر الماس پارسیان
- تعداد جلد 1
- موضوع رمان ایرانی
- رده سنی بزرگسال
- شابک 978-622-611-608-4
نقد کتاب شب های بی ستاره اثر مهسا طایع
در قسمتی از کتاب می خوانیم عصر آن روز ، هوا خاكستری رنگ بود . ابر آرام آرام می بارید و طبیعت ، قطرات نوازشگر باران را می بلعید . نسیم می چرخید و پرنازك اقاقی ها را كه به رنگ پر كبوتران سفید بود ، مرطوب و باران خورده از شاخه های سبز درختان جدا می كرد و عطرشان را در هوا پراكنده می ساخت .
هوایی كه پر بود از بوی نم و خاك و رطوبت . بوی علف و سبزه . عطری كه جادوی بهار محسوب می شد . وقتی ویزیت اولین بیمارش به اتمام رسید یك فنجان چای نوشید . پنجره را تا آخر باز كرد و با یك نفس عمیق ، هوای مرطوب آن عصر بهاری را بلعید و در سینه اش حبس كرد . برای ملاقات با بیمار بعدی ، دقایقی استراحت كرد .
در حاشیه ی خیابان مقابل مطبش دو درخت سیب به چشم می خورد كه پر بود از شكوفه های سفیدی كه چشم هر ببیننده ای را خیره می كرد . او لحظاتی را به تماشا ایستاد و دوباره پشت میزش نشست . لحظه ای بعد زن و شوهر جوانی وارد اتاق شدند . اتاقی كه بیشتر به یك بهشت كوچك شباهت داشت .
برگی از کتاب شب های بی ستاره اثر مهسا طایع
در کتاب شب های بی ستاره بیان شده است که :
شب بود و تاریکی سنگینی بر در و دیوار شهر نشسته بود. همه جا تیره، همه جا تار، به رنگ قیر، ولی نه، آن چنان هم تاریک نبود. یکی آن بالا نشسته بود که نورانی و زیبا بود. اما گویی غمی در دل داشت برای آن که امشب بسترش پناهگاه بی قراری اش بود. برای آن که زانوانش اشک های داغ او را بر خود حس می کردند. برای او که موهای خوش حالتش اسیر پنجه های قوی و مردانه اش بودند. برای او که امشب پنجره اتاقش بسته بود. ماه از لابلای پرده تور با چشمانی نگران بی تابی او را تماشا می کرد.
پیشنهاد دشت کتاب
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.