معرفی کتاب کافکا در ساحل اثر هاروکی موراکامی
کتاب کافکا در ساحل از برجسته ترین کتاب های نویسنده فرهیخته ژاپنی، هاروکی موراکامی است. این کتاب داستان دو شخصیت متفاوت است که در موازات هم حرکت می کنند.
کافکا که پسری ۱۵ ساله است و به علت یک پیشگویی عجیب از خانه فرار می کند و آقای ناکاتا پیرمرد آرام، مهربان و عجیبی که به علت اتفاقی شگفت انگیز در بچگی دچار نوعی عقبماندگی ذهنی شده است اما حاصل این حادثه به دست آوردن توانایی صحبت با گربههاست!
بخشی از داستان به کافکا و زندگی او می پردازد و بخش دیگر به آقای ناکاتا. رمان کافکا در ساحل (Kafka On The Shore) در عین دو پارگی دارای وحدت مضمون است و تمام حوادث حتی کوچکترین و جزییترین آنها به هم مرتبط هستند. شاید چیزی که آثار موراکامی و به ویژه این رمان را جذاب می کند استفادهٔ نویسنده از عناصر فرهنگ بومی ژاپنی است.
چرا باید کتاب کافکا در ساحل بخوانیم
با خواندن این رمان در عین لذت بردن از پیشرفت داستان با عقاید و رسومی آشنا می شوید که مختص مردم ژاپن است و در درون آن ها نهادینه شده: اعتقاد به پیشگویی و غیب بینی، وجود دنیاهایی ورای دنیای ما، حرکت بین گذشته و آینده و خاطراتی که هرگز کهنه نمی شوند و در موازات زندگی روزمرهٔ ما جریان دارند و… هزاران تابوی فرهنگی دیگر که به خوبی و در کمال هنرمندی در لابهلای داستان گنجانده شدهاند.
همانطور که می دانیم هاروکی موراکامی (Haruki MuraKami) تقریبا در تمامی کتاب هایش از آهنگ های دلخواهش یاد کرده و نام برخی را از آن ها اقتباس کرده است که در جریان داستان نیز اثر آن آهنگ ها و موسیقی آن ها به وضوح دیده می شود. کافکا در ساحل نیز یکی از همین کتابها می باشد.
مشخصات کتاب کافکا در ساحل
- نویسنده هاروکی موراکامی
- مترجم مهتاب ویسی
- ناشر نیک فرجام
- تعداد جلد 1
- موضوع رمان
- مناسب برای بزرگسالان
- شابک 978-600-7159-71-2
نقد کتاب
در پشت جلد کتاب کافکا در ساحل می خوانیم: هیچ وقت یکی را با همه وجود دوست نداشته باش! یک تکه از خودت رانگه دار، برای روزهایی که هیچ کس را جز خودت نداری. کتاب کافکا در ساحل رمانی از نویسنده ژاپنی، هاروکی موراکامی است که اولین بار در سال ۲۰۰۲ به ژاپنی و در سال ۲۰۰۵ به انگلیسی منتشر شد. این رمان در فهرست ده کتاب برتر سال ۲۰۰۵ نشریه نیویورکر قرار گرفته است.
کازوئو ایشی گورو، برنده جایزه بوکر و همچنین برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۷ درباره هاروکی موراکامی میگوید: او دو سبک متمایز دارد: از یک سو سبک غریب و آشوبگرایانه و از سوی دیگر شیوه مالیخولیایی بسیار کنترل شده. جانمایه بزرگ داستانهای موراکامی فقدان است، موراکامی خود در این زمینه چنین می گوید: این راز است. راستش نمی دانم این حس فقدان از کجا می آید. شاید بگویید باشد، خیلی چیزها را به عمرم از دست دادهام.
مثلا دارم پیر می شوم و روز به روز از عمرم می کاهد. مدام وقت و امکاناتم را از دست می دهم. جوانی و جنب وجوش رفته یعنی به یک معنا همه چیز. گاه حیرانم که در پی چیستم. فضای اسرارآمیز خاص خودم را در درونم دارم. این فضای تاریکی است. این پایگاهی است که هنگام نوشتن پا به آن می گذارم. این درِ مخصوصی برای من است.
خلاصه کتاب کافکا در ساحل
جنگ که در بگیرد، خیلیها مجبورند سرباز بشوند. سلاح به دست می گیرند و می روند جبهه و ناچار میشوند سربازهای طرف دیگر را بکشند. هرچه بیشتر بتوانند. هیچکس عین خیالش نیست که دوست داری دیگران را بکشی یا نه. کاری است که ناچاری بکنی. وگرنه خودت کشته می شوی. جانی واکر با انگشت به سینه ی ناکاتا اشاره کرد. گفت: «بنگ! تاریخ انسان در یک کلمه».
بستن چشم هایت چیزی را عوض نمی کند. چون نمی خواهی شاهد اتفاقی باشی که می افتد، هیچ چیز ناپدید نمی شود. در واقع دفعه ی بعد که چشم واکنی، اوضاع بدتر میشود. دنیایی که تویش زندگی میکنیم این جور است، آقای ناکاتا. چشمانت را باز کن. فقط بزدل چشم هایش را می بندد. چشم بستن و پنبه در گوش چپاندن باعث نمی شود زمان از حرکت بایستد.
انسان تقدیر خود را انتخاب نمیکند. تقدیر انسان را برمیگزیند. این پایهی جهانبینی درام یونانی است و معنای تراژدی -بنا به قول ارسطو- از بازی روزگار ناشی میشود، نه از نقطهضعف قهرمان، بلکه از صفات خوبش. میدانی میخواهم به کجا برسم؟ مردم نه با نقایص خود، بلکه با فضایل خود هرچه بیشتر به سوی تراژدی کشانده میشوند. اودیپوس رکس سوفوکلس یک مثال بارز است. اودیپوس نه به سبب کاهلی و حماقت، بلکه به علت شهامت و صداقت به سوی تراژدی کشانده میشود. بنابراین نتیجهی ناگزیر طنز تلخ یا همان بازی روزگار است.
در ادامه کتاب کافکا در ساحل می خوانیم :
کتابخانه مثل خانه دومم بود. شاید از آنجایی که در آن زندگی می کردم خانه ای واقعی تر بود. من که هر روز به آنجا می رفتم، با همه خانم های کتابداری که آنجا کار می کردند آشنا شدم. اسمم را می دانستند و همیشه می گفتند سلام. هرچند من خیلی خجالتی بودم و به ندرت جواب میدادم.
هنگام ساختن این کتابخانه سرپرست خانواده تصمیم گرفت سبک ساده و ظریف دلخواه هنرمندان کیوتو را دنبال نکند و به جای آن طرح را بیشتر شبیه خانههای روستایی از کار درآورد. با اینحال، چنانکه میبینید، به رغم ساختار گستاخانهی بنا، مبل و اثاث و قاب تصویرها از ظرافت و تجمل برخوردار است. مثلا کندهکاریهای این قاب های چوبی بسیار ظریف است. تمام استادان صنایع دستی شیکوکو جمع شدند تا در ساختن این بنا کار کنند.
پیشنهاد دشت کتاب
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.