معرفی کتاب بادبادک باز اثر خالد حسینی
کتاب بادبادک باز ، این رمان نخستین اثرخالد حسینی نویسنده افغان- آمریکایی به زبان انگلیسی محسوب میشود . روایت این رمان دوستی امیر با حسن است. امیر در سن ۱۲ سالگی به یار همیشگی خود حسن خیانت می کند و این گناه تا سالها مانند یک استخوان در گلویش گیر مانده و حتی شادترین لحظات زندگی را برای او تیره و تار میکند.
در سال ۱۹۷۹ با حمله روسها به افغانستان امیر با پدرش از افغانستان فراری میشوند، و تمام روزهای تلخ و شیرین گذشته را هم در ذهن خود به فریمانت می برند. در این زمان طالبان حسن و همسرش را به جرم هزاره بودن به قتل می رسانند و تنها پسری معصوم (سهراب) از آنها به یادگار می ماند، پسری که در دستان طالبان اسیر میشود.
امیر با شنیدن این داستان به خاطر جبران خیانتش نسبت به حسن تصمیم به نجات دادن ان پسر میگیرد و از امریکا دوباره به افغانستان برمی گردد و آنجا با حقیقتی درباره ی پدرش و حسن روبرو می شود …
مشخصات کتاب بادبادک باز
- نویسنده خالد حسینی
- مترجم حمید رضا بلوچ
- ناشر راه معاصر
- تعداد جلد 1
- موضوع رمان و داستان
- مناسب برای تمامی گروه های سنی
- شابک 978-600-6568-44-4
- وزن 499 گرم
- قطع رقعی
- تعداد صفحات 397 صفحه
- نوع جلد سلفون
نقد و بررسی کتاب
کتاب بادبادک باز از جمله معدود کتاب هایی است که علی رغم مشهور نبودن نام نویسنده، توانسته به خوبی صدای خود را به گوش ملل مختلف برساند. نویسنده های مختلفی از سراسر جهان نظرات و نقدهایی به این کتاب داشتند که بیشتر این نقدها مثبت به نظر می رسد. برای مثال ایزابل آلنده نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی درباره رمان بادبادک باز می گوید:
این داستان از جنس آن داستان های فراموش نشدنی است که تا سال ها با شما خواهد ماند. این رمان استثنایی تمام درون مایه های مهم ادبیات و زندگی را در بر می گیرد: «عشق، افتخار، گناه، ترس، رستگاری. داستان بادبادک باز برایم چنان تأثیر گذار بود که تا مدت ها هر چیزی که بعد از آن می خواندم بی روح به نظر می رسید.»
همچنین گیسل تو در نقد داستان خالد حسینی این چنین نوشته است که: «خالد حسینی در نگارش نخستین رمان خود به موفقیت چشم گیری رسیده است که تنها تعداد انگشت شماری از نویسندگان معاصر به آن دست پیدا کرده اند، در این کتاب نویسنده علاوه بر روایت داستانی آموزنده و دوستانه از نا به سامانی های روزگار افغانستان نوشته و با تصویر سازی این آشفتگی ها توانسته شخصیت های پویا و تاثیر برانگیزی را در ذهن مخاطب بیافریند.»
از نظر گیسل تو تنها ایرادی که می توان به این کتاب گرفت این است که زود تمام می شود.
قسمت هایی از کتاب بادبادک باز
آیا اصلا داستان کسی به پایان خوش می انجامد؟ هر چه باشد، زندگی فیلم هندی نیست که همه چیز به خیرو خوشی تمام شود. افغانها دوست دارند که بگویند زندگی می گذره بی اعتنا به آغاز و پایان، زندگی مثل کاروان پر گرد و خاک کوچ کنندگان آهسته آهسته پیش می رود.
بابا گفت: “فقط یک گناه وجود دارد والسلام. آن هم دزدی ست. هر گناه دیگری هم نوعی دزدی است.” اگر مردی را بکشی، یک زندگی را می دزدی. حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی. وقتی دروغ می گویی، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی. وقتی تقلب می کنی، حق را از انصاف می دزدی. می فهمی؟
ناراحت شدن از یک حقیقت بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است.
گفت: خیلی میترسم. گفتم: چرا؟ گفت: چون از ته دل خوشحالم دکتر رسول. اینجور خوشحالی ترسناک است. پرسیدم آخر چرا و او جواب داد: وقتی آدم اینجور خوشحال باشد،سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد.
پیشنهاد دشت کتاب
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.