معرفی کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لئو تولستوی
کتاب مرگ ایوان ایلیچ یکی از کوتاه ترین آثار لئو تولستوی نویسنده کلاسیک روسیه است و داستان آن درباره قاضی صاحب منصب روسی است که با نزدیک شدن به مرگ به پاسخ بزرگ ترین گره های زندگی اش می رسد. این کتاب توسط مهرداد یوسفی به فارسی برگردانده شده .
کتاب مرگ ایوان ایلیچ (The Death of Ivan Ilyich) یکی از مشهورترین داستان هایی است که درباره مرگ نوشته شده است. تولستوی در بیشتر آثار خود از اندیشه مرگ فارغ نبوده است، اما در هیچ یک از آنها همانند مرگ ایوان ایلیچ چنین مستقیم و فلسفی به آن نپرداخته است.
لئو تولستوی (Lev Nikolaevich Tolstoi) در این کتاب از تمام قدرت خود برای به تصویر کشیدن روحیات و احساسات یک بیمار سخت درمان استفاده میکند. تولستوی روحیات چنین بیماری را از لحظه آگاه شدنش به بیماری تا لحظه خاموشی یا مرگ را به پنج مرحله تقسیم میکند و این مراحل را در طول کتاب شرح می دهد. از دیگر آثار تولستوی رمانهای تاریخی همچون جنگ و صلح، آناکارنینا، پتر اول، چندین مجموعه زندگینامه از مشاهیر جهان میتوان نام برد.
داستان با خبر مرگ ایوان ایلیچ شروع میشود. اولین مطلبی که با شنیدن خبر مرگ او از ذهن دوستان همکارش در دیوان عالی میگذرد این است که جایگزین او چه کسی خواهد بود و جایگزینِ جایگزین او چه کسی.
به این ترتیب معنای مرگ ایوان ایلیچ برای همکاران او تنها خالی شدن یک پست سازمانی است، برای دیگران چه؟ در همان فصل اول از این رمان دوازده فصلی، در صحنه ملاقات همسر ایوان ایلیچ با دوستِ همکار او معلوم می شود معنای مرگ ایوان ایلیچ برای همسر او بیش از هر چیز خطر از دست رفتن منبع درآمد خانواده و لزوم تلاش برای بازیافتن آن است.
مشخصات کتاب مرگ ایوان ایلیچ
- نویسنده لئو تولستوی
- مترجم مهرداد یوسفی
- ناشر باران خرد
- تعداد جلد 1
- موضوع رمان
- مناسب برای بزرگسالان
- شابک 978-622-6199-14-8
- وزن 90 گرم
- قطع رقعی
- تعداد صفحات 102 صفحه
- نوع جلد شومیز
نقد و بررسی کتاب
کتاب مرگ ایوان ایلیچ داستان یک قاضی صاحب منصب روسی را نقل می کند که از قشر مرفه و خوشگذران زمان خویش محسوب میشود، اما بر اثر بیماری اندک اندک به خود می آید و این سرآغاز معرفتی جدید برای وی میشود تولستوی به جای اینکه داستان ایوان ایلیچ را با زندگی او آغاز کند، با مرگ او آغاز میکند و با زندگی او پایان میدهد.
پیام داستان نیز ساده و روشن است و تقریبآ همانند همه نوشته های تولستوی درصدد القای این نکته است که نوعی از زندگانی که آدمیزاد در پیش گرفته غلط است و شایسته این است که به فطرت خویش بازگردد. لئو تولستوی، نویسنده روسی، در سال 1828 در یکی از شهرهای مرکزی روسیه متولد شده و در عمر 82 ساله خویش رمانهای تاریخی ای همچون «جنگ و صلح»، «آناكارنينا»، «پتر اول»، چندین مجموعه زندگینامه از مشاهیر جهان و چندین داستان کوتاه به نگارش در آورده است.
خلاصه کتاب مرگ ایوان ایلیچ
از زندگی ایوان ایلیچ چه بگوییم، که ساده تر و معمولیتر و بنابراین وحشتناکتر از آن پیدا نمیشد. او یکی از اعضای دادگاه بود و در چهل و پنج سالگی درگذشت. پدرش از کارمندانی بود که پس از خدمت در وزارتخانه ها و ادارات گوناگون در پترزبورگ پیشینه ای پیدا کرده بود از آن دست که آدم ها به واسطه ی آن صاحب منصب می شوند و به رغم بی کفایتی در احراز مشاغل پر مسئولیت، اخراج آنها به دلیل داشتن سوابق طولانی کان لم یکن می گردد .
بنابراین برای آن ها به طور اخص مشاغلی ایجاد می کنند که هر چند ساختگی است، درآمد حاصل از آن ها از شش هزار روبل گرفته تا ده هزار روبل، دیگر ساختگی نیست و در ازای آن هم عمر درازی می کنند. ایلیایپیمیچ گالین، مشاور خصوصی و عضو زاید نهادهای زاید گوناگون، چنین آدمی بود. از سه پسری که داشت، ایوانایلیچ دومی بود. پسر ارشد پا جای پای پدرش، منتها در اداره ای دیگر، می گذاشت و از نظر سابقه خدمت به مرحله ای رسیده بود که هر حقوق بگیری با وضع مشابه به آن می رسید.
پسر سوم مایه سرشکستگی بود. چند شغل نان و آب دار را از دست داده بود و حالا در اداره راه آهن خدمت می کرد. پدر و برادرانش، و خاصه زنانشان، علاوه بر این که چشم دیدنش را نداشتند اصلا نمی خواستند سر به تنش باشد. خواهرش با بارون گرف، که کارمندی هم سنخ پدرش در پترزبورگ بود، ازدواج کرده بود. ایوان ایلیچ به قول مردم گل سرسبد خانواده بود.
پیشنهاد دشت کتاب
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.