معرفی کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید
کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید اثر میچ آلبوم دربارهی مردی به نام ادی است که عمر خود را بیهوده طی کرده و حس می کند در تلهی زندگی به دام افتاده است. ادی تعمیرکار ماشینهای یک پارک بازی است و زندگی خاکستری و درازش در کار، حسرت و تنهایی خلاصه می شود.
وی در سالروز هشتاد و سومین سال تولدش، زمانی که برای نجات دختر بچهای که در خطر بود تلاش میکرد میمیرد و چشم که باز میکند خود را در بهشت میبیند. پنج نفر، از افرادی که در زندگی میشناخت و پیش از او مرده بودند، رازهای زندگیاش را برای ادی آشکار میکنند و هر یک مسیر حیات باقی او را برای همیشه تغییر میدهند.
مشخصات کتاب
- مؤلف میچ آلبوم
- مترجم سمیرا بیات
- موضوع داستان های آمریکایی
- انتشارات باران خرد
- زبان فارسی
- تعداد صفحه 168
- نوبت چاپ 1
- شمارگان 1000
- سال انتشار 1398
- شابک 9786226199223
- نوع جلد شومیز
- قطع کتاب رقعی
نقد کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید
کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید اثر میچ آلبوم است. ان کتاب را «صدیقه ابراهیمی» ترجمه کرده است. در این مورد آمده است: «میچ دیوید آلبوم (متولد ۲۳ می سال ۱۹۵۸) نویسنده آمریکایی و روزنامهنگار، فیلمنامهنویس، نمایشنامه نویس، مجری رادیو و تلویزیون و نوازنده است. کتاب او بیش از ۳۵ میلیون نسخه در سراسر جهان به فروش رسیده است. او شاید بیشتر به خاطر داستانهای الهام بخش و موضوعاتی که با کتابها، نمایشنامهها و فیلمهایش در پیوند است، شناخته شود.
بخشی کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید
شبهای دیگر یا وقتی که پدر در ورقبازی بد میآورد، یا مشروبش ته میکشید و مادر هم در خواب بود، با عصبانیت به اتاق خواب ادی و جو میرفت و همان چند اسباب بازیشان را به در و دیوار میکوبید. و بعد کمربندش را باز میکرد. آنها را مجبور میکرد که به پشت بخوابند و هر شب به بهانهای آنها را به باد کتک میگرفت.
ادی در این مواقع خدا خدا میکرد مادرش از خواب بیدار شود. اما اگر گاهی هم از خواب بیدار میشد، پدر فریاد میزد که بیرون باشد. و مادر در راهرو به دامنش چنگ میزد و این بسیار بدتر بود.
در ادامهکتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید خواهیم خواند :
دستهایی که جام شخصیت ادی را منقش کرده بود، دستهایی پینهبسته، خشن و سرخ از خشم بود. او تا سنین جوانی همیشه با مشت و لگد و شلاق تنبیه میشد. و بعد از نادیده گرفتنش این دومین نوع تنبیه ادی بود. صدمۀ ناشی از خشونت. کمکم کار به جایی رساند که ادی از صدای پدر که از راهرو به طرف اتاقش میآمد، حتی نوع تنبیهش را حدس میزد.
اما با همۀ این احوال، و برخلاف همۀ این بدخلقیهای پدر، ادی در خلوت پدر را میستایید. او ستایش را به این صورت یاد گرفته بود، پیش از آن که ستایش خدا، یا زنی را یاد بگیرد. یک پسر، معمولاً پدرش را میستاید. حتی اگر احمقانه باشد و هیچ توجیه منطقی برای این کار نباشد.
پیشنهاد دشت کتاب
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.