معرفی کتاب گوژپشت نتردام اثر ویکتور هوگو
کتاب گوژپشت نتردام یا نوتردام دو پاری (به فرانسوی: Notre-Dame de Paris) رمانی است نوشتهٔ ویکتور هوگو، نویسندهٔ نامدار فرانسوی، که در سال ۱۸۳۱ میلادی انتشار یافت. این کتاب یکی از آثار ادبی برجستهٔ جهان است که در سبک رمانتیک نگاشته شدهاست.
هوگو نگارش رمان گوژپشت نتردام را در ۱۸۲۹ آغاز کرد و هدفش این بود که ارزش معماری گوتیک را به معاصرانش یادآوری کند. در این زمان شیوههای نوین معماری جایگزین شیوهٔ معماری گوتیک میشدند. هوگو در مقدمهٔ کتاب مینویسد: «چند سال پیش، نویسنده این کتاب به هنگام تماشا یا بهتر بگوییم ضمن کاوش در کلیسای نوتردام پاریس در یکی از زوایای تاریک برجهای آن واژهٔ ANATKH را که دستی عمیقاً بر یکی از دیوارها کنده بود دید» … «کسی که این واژه را بر دیوار برج کلیسای نوتردام نقش زده بود، چندین سده پیش از جهان رخت بربسته و نوشتهٔ او هم بهدنبال وی ناپدید شده، پایان عمر کلیسا نیز بسیار نزدیک است. کتاب حاضر دربارهٔ سنگ نوشته مزبور نوشتهاست».
فهرست مطالب کتاب گوژپشت نتردام
بخش اول
- تالار بزرگ
- پیر گرنگوار
- آقای کاردینال
- خواجه ژاک کوپنول
- کازیمودو
- اسمرالدا
بخش دوم
- از چاه به چاله
- میدان اعدام
- Besos para Golpes
- عواقب تعقیب زن زیبا
- در کوچه های تاریک
- گرفتاریهای بعدی
- کوزه شکسته
- شب عروسی
بخش سوم
- نتردام
- منظرهی پاریس
بخش چهارم
- نیکوکاران
- کلود فرولو
- صدای زنگ ها
- سگ و صاحب سگ
- دنبالهی سرگذشت
- کلود فرولو
- کراهت در انظار
بخش پنجم
- راهب سنمارتن
- آن به دست این
- منهدم خواهد شد
بخش ششم
- نظری بیطرفانه به
- هیئت قضات قدیم
- سوراخ موش
- داستان گرده نان
- قطرهای اشک برای
- جرعهای آب
- پایان داستان کلوچه
بخش هفتم
- خطر اعتماد به حیوان
- هر راهبی
- فیلسوف نیست
- زنگهای کلیسا
- آنانگیANATKH
- دو مرد سیاهپوش
- خاصیت ناسزا
- در هوای آزاد
- راهب بدخو
- فایده پنجرههای مشرف
- به رودخانه
بخش هشتم
- تبدیل سکه طلا
- به برگ خشک
- دنبالهی داستان
- سکه طلایی که به برگ خشک مبدل شد
- پایان داستان
- سکهای که به برگ خشک تبدیل شد
- Lasciate ogni speranza
- مادر
- سه مرد با سه
- قلب متفاوت
بخش نهم
- التهاب
- گوژپشت،
- یکچشم، لنگ
- مرد کر
- سفال و بلور
- کلیدِ در سرخ
- دنبالهی کلیدِ در سرخ
بخش دهم
- افکار عالی گرنگوار
- بروید ولگرد شوید
- زنده باد شادی
- دوست ناشی
- پنجرهی روشن باستیل
- مشعل زیر سرپوش
- ندای یاری شاتوپره
بخش یازدهم
- پاپوش کودک
- Ia creatura Bella Biaco vestita
- دانته
- عروسی فوبوس
- عروسی کازیمودو
نقد کتاب
کتاب گوژپشت نتردام با نام انگلیسی “The Hunchback Of Notre Dame”، از تاثیرگذارترین و مشهورترین آثار ادبی تاریخ به شمار می رود. خالق آن، “ویکتور هوگو”، نویسنده بزرگ فرانسوی است که آثار درخشانی چون “مردی که می خندد” و “بینوایان” را به نگارش درآورده است. هوگو از بزرگترین و مشهورترین نویسندگان جهان در سبک رومانتیسم می باشد که آثارش، غالبا حول محور سیاست و جامعه فاسد فرانسه می چرخد که به طرز هنرمندانه ای، به تصویر کشیده شده اند.
داستان کتاب گوژپشت نتردام اینگونه است که دختر جوان و زیبایی بنام “اسمرالدا” به همراه بز باهوش خود “جالی” می رقصید و برنامه اجرا میکرد. کلود فرولو، رئیس شماسهای کلیسای نوتردام پاریس و راهبی که نفس شکنجهاش میدهد در نهان عاشق اسمرالدا میشود. او تلاش میکند با کمک «کازیمودو»، ناقوسزن گوژپشت و بدشکل نوتردام، اسمرالدا را برباید. ولی با دخالت کاپیتان فوبوس دوشاتوپر ناکام میماند و کازیمودو دستگیر میشود. کازیمودو را در میدان اعدام با شلاق مجازات میکنند و تنها اسمرالدا که قلبی مهربان دارد به او کمک میکند و… . این کتاب با ترجمه جواد محیی چاپ و دراختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
مشخصات کتاب گوژپشت نتردام
- نویسنده ویکتور هوگو
- مترجم جواد محیی
- ناشر آتیسا
- موضوع رمان
- مناسب برای تمامی گروه های سنی
- شابک 978-600-8399-33-9
- قطع رقعی
- تعداد صفحات 574 صفحه
- نوع جلد گالینگور
خلاصه کتاب
در کتاب گوژپشت نتردام آمده است
معاون اسقف، کلود فرولو، در خانوادهای محترم به دنیا آمده و بزرگشده بود. او از وقتی کوچک بود، دلش میخواست کشیش شود. از کودکی زبان لاتين را یاد گرفت و هميشه مشغول مطالعه بود و در درس خواندن پشتکار داشت.
متأسفانه پدر و مادرش در جریان وبای بزرگسال ۱۴۶۶، مردند. کلود سرپرست خانواده شد و مراقبت از برادر خردسالش، ژان، را به عهده گرفت. انجام این دو کار، یعنی درس خواندن و مراقبت از برادر، برای کلود فرولو کار سختی بود. اما او این کار را انجام داد. ژان بیستساله بود که کلود فرولو کشیش کلیسای نوتردام شد.
در ادامه کتاب گوژپشت نتردام می خوانیم :
باوجود راهنمایی های کلود فرولو، ژان مانند درختان جنگلی، وحشی بار آمد. هر چه رفتار ژان احمقانه تر میشد، کلود فرولو جدی تر و بیشتر مطالعه می کرد و درس میخواند. او هر چه بیشتر درس خواند، بیشتر به شیمی و ستارهشناسی و طالع بینی علاقهمند شد.
بهزودی این شایعه بر سر زبان ها افتاد که کلود فرولو اتاقی سری در کلیسا ساخته است. مردم گفتند او پشت درهای بسته، به تمرین جادوگری میپردازد. روزی دو زن او را به کنار نیمکتهای کلیسا صدا زدند. آن دو بیوه بچه ای کوچک را پیداکرده بودند که در سبدی چوبی کنار مجسمهی کریستوفر مقدس رهاشده بود. بچه در پارچهای از جنس کرباس پیچیده شده بود و فقط سرش بیرون بود. او دارای موهای قرمز پرپشت و دندانهای کجومعوج بود و فقط یکچشم داشت.
پیشنهاد دشت کتاب
دشت کتاب –
جهت دانلود رایگان فصل اول کتاب از لینک داخل صفحه استفاده نمایید
دشت کتاب –
کتاب بسیار خوبی است برای مطالعه