معرفی کتاب ثروتمندترین مرد بابل ترجمه منیر جوادی پور
کتاب ثروتمندترین مرد بابل (The Richest Man in Babylon) اثر جورج سیموئل کلاسون، در سال 1927 منتشر شد. این کتاب در ابتدا به صورت جزواتی در زمینهی مدیریت مالی و موفقیت نوشته شده بود که جورج سیموئل کلاسون آنها را گردآوری کرد و در قالب یک کتاب عرضه کرد.
کتاب ثروتمندترین مرد بابل دربارهی شهر قدیمی بابل است که در روزگار قدیم ثروتمندترین شهر جهان بود و شهرت و آوازهی ثروت آن در سراسر دنیا میپیچید. جورج سیموئل کلاسون حکایتهای کاربردی و ماندگاری را که محدود زمان قدیم نیست در کتاب ثروتمندترین مرد بابل بیان میکند تا خواننده با استفاده از تکنیکهای ذکر شده به پیشرفت مالی دست یابد.
کتاب ثروتمندترین مرد بابل با راهکارهای ساده و عملی به افرادی که در پسانداز کردن، کسبوکار و قرضهایشان مشکل دارند، کمک میکند. در واقع کتاب یک برنامه مدون و قابل اجرا است که هر فرد با هر سطح درآمد میتواند از آموزههای آن استفاده کند و به موفقیت اقتصادی که آرزویش را دارد، برسد.
مشخصات کتاب ثروتمندترین مرد بابل
- نویسنده جورج اس کلاسن
- مترجم منیر جوادی پور
- ناشر شیر محمدی
- تعداد جلد 1
- موضوع موفقیت
- مناسب برای بزرگسالان
- شابک 978-964-7678-89-6
- وزن 110 گرم
- قطع رقعی
- تعداد صفحات 184 صفحه
- نوع جلد شومیز
نقد و بررسی کتاب
جورج اس کلاسن نویسنده کتاب ثروتمندترین مرد بابل در شهر لوئیزیانا، میزوری در سال ۱۸۷۴ متولد شد. او به دانشگاه نبراسکا رفت و در جنگ آمریکا و اسپانیا در ارتش ایالات متحده خدمت کرد. پس از جنگ، او به دنور رفت و در آنجا شرکت نقشه کشی کلاسن دنور را تأسیس و کار حرفه ای خود را شروع کرد. اگر چه موفق شد، این شرکت در رکود بزرگ از بین رفت.
در سال ۱۹۲۶ او اولین بار از یک سری از جزوات در مورد موفقیت و موفقیت مالی در قالب بابل باستان برای ارائه هر یک از نکات خود صادر کرد. بانک ها و شرکت های بیمه شروع به انتشار مقالات وی در مقادیر زیادی برای آموزش مزایای صرفه جویی و کار سخت کردند به طوری که او را با میلیون ها نفر آشنا ساخت. معروف ترین آن ها ثروتمندترین مرد بابل است.
در سال ۱۹۲۶ کلاسن جزواتی را درباره ی راه های رسیدن به ثروت منتشر ساخت که بعدها با ادغام این جزوات کتاب ثروتمندترین مرد بابل شکل گرفت. حکایت های کوتاه این کتاب برای خوانندگان زیادی الهام بخش بوده که باعث شده رفتاری مسئولانه داشته باشند. از جمله این افراد می توان به رابرت کیوساکی و دونالد ترامپ اشاره نمود.
آینده ی شما مثل جاده ای که به دوردست ها می رسد، جلوی رویتان قرار دارد. در امتداد این جاده، جاه طلبی هایی هستند که می خواهید محقق شان کنید و تمایلاتی که آرزوی رسیدن به آن ها را دارید. برای برآورده شدن این آرزوها و امیال، باید از نظر مالی موفق باشید. از اصول مالی شفافی که در صفحات این کتاب می خوانید، استفاده کنید. اجازه دهید این اصول، شما را از سختی های جیب خالی خلاص کند و به سمت زندگی کامل تر و شادتری ببرد که با جیب پر پول ممکن است.
قسمتی از کتاب ثروتمندترین مرد بابل
جوانان تجربهای ندارند از اینرو، نمیتوانند درک کنند که قرض بیثمر مثل چاه عمیقی فرد را به سرعت به پایین میکشد و برای مدتی فرد بیهوده دست و پا میزند. افسوس و پشیمانی جلوی روشنایی خورشید را میگیرد و روز را چون شب، تیره و تار میکند و شبهای آن غمانگیز و اندوهبار است؛ اما من با قرض کردن طلا مخالفتی ندارم. من این کار را تشویق میکنم.
فقط توصیهام این است که برای یک هدف معقول قرض گرفته شود. من اولین موفقیت واقعی خودم را به عنوان یک تاجر با طلای قرض شده کسب کردم؛ اما وامدهنده در یک چنین موردی چه باید بکند؟ جوانی که کاملا ناامید است و کاری انجام نمیدهد…او مایوس است و هیچ تلاشی برای بازگرداندن وام انجام نمیدهد. قلبم گواهی میدهد که عاقبت پدر این جوان از زمین و گلهی خود محروم میشود.
ردان جرئت کرد و گفت: تو نکات زیادی گفتی که من از آن استفاده کردم اما من جواب سئوالم را نگرفتم. من پنجاه سکهی طلایم را به شوهر خواهرم قرض بدهم یا نه؟ آنها تنها خویشاوندان من هستند.
در ادامه کتاب ثروتمندترین مرد بابل می خوانیم :
خواهرت زن اصیلی است که من برای او احترام زیادی قائل هستم و اما در مورد شوهر خواهرت او باید بیاید از من پانصد سکه قرض بخواهد و بعد من باید از او بپرسم برای چه کاری میخواهد استفاده کند و اگر پاسخ دهد که میخواهد تاجر شود؛ تاجری مثل خودم و در کار جواهرات و اسباب و اثاثیه قیمتی معامله کند؛ من میگویم از تجارت چه میدانید؟
آیا می دانی که از کجا میتوانی جنسی را با قیمت پایین خرید کنی؟ آیا میدانی در کجا با قیمتی خوب میتوانی آن را به فروش برسانی؟ آیا او به این سئوالات جواب مثبت خواهد داد؟
ردان به اطمینان جواب داد: نه او نمیتواند. او بیشتر در ساختن نیزه یک وقتهایی هم در خرید کارگاه به من کمک میکند. پس من باید به او بگویم که این اصلا تصمیم عاقلانهای نیست. یک تاجر باید اول راهورسم تجارت را یاد بگیرد.
بلند پروازیها، هر چند هم که ارزشمند باشند، عملی نیستند و به آنها وام طلا داده نخواهد شد؛ اما فرض کنیم که او میگفت: بله من با تاجرهای زیادی کار کردهام، من میدانم که چطور باید به ازمیر سفر کرد و چگونه با قیمت پایین قالیچههای دستبافت خانمهای خانهدار را خرید کنم.
پیشنهاد دشت کتاب
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.