معرفی کتاب دوبیتی های باباطاهر جیبی
کتاب دوبیتی های باباطاهر جیبی ، در باب حوادث زندگی و احوالات بابا طاهر اطلاعات مبسوطی در دست نیست. برخی تذکره نویسان وی را معاصر عین القضات همدانی (یعنی حدود سال ۵۲۵ هجری قمری) و برخی وی را هم عهد خواجه نصیر (۶۷۲ هجری قمری) دانستهاند. آوازۀ باباطاهر، بیشتر به دلیل دوبیتیهای عوام فهم و خواص پسند اوست.
کتاب دوبیتی های باباطاهر ، دارای مضامین ساده و روان و دور از صنایع ادبی دشوار است. این امر باعث رونق شعر او میان عموم مردم شده، به طوری که شماری از ابیات او صبغۀ تمثیلی یافته است. عناصر طبیعت – کوه و صحرا و گل و گیاه – عواطف لطیف و احساسات رقیق، درویشی، قلندری و ملامت، غم غربت و درد دلتنگی، اندوه بیسامانی و حسرت وصال، شکوه از ناپایداری و بیوفایی، دلدادگی و وفای به عهد، اعتراف به گناه و پوزش از خالق رحمان، مویههای حاصل از هجران، شور و جذبههای عشق و… از جمله مضامین بارز شعر باباطاهر است.
مشخصات کتاب دوبیتی های باباطاهر
- نویسنده بابا طاهر عریان
- ناشر یاس بهشت
- تعداد جلد 1
- موضوع ادبیات و شعر
- مناسب برای همه گروه سنی
- شابک 9789649916910
- وزن 235 گرم
- قطع جیبی
- تعداد صفحات 200 صفحه
- نوع جلد سلفون
نویسنده کتاب دوبیتی های باباطاهر
باباطاهر یا بابا طاهر عریان همدانی شاعر و دوبیتی سرای بزرگ ایرانی تبار قرن های چهارم و پنجم هجری قمری و قرن یازدهم میلادی(یعنی در زمان طغرل بیک سلجوقی)بود. درباره خاندان، سال تولد و وفات، نحوه معاش و طریق کسب دانش و معرفت و مسلک عارفانه او، از منابع قدیم، اطلاعات دقیق و روشنى وجود ندارد.
آنچه از گذشتگان به ما رسیده است یادکردی از زیست عارفانه و خوی درویشی اوست و این از نام او آشکار است. بابا لقبی بوده که در گذشته به پیران وارسته میدادهاند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده است. آنچه باطاهر همدانی را معروف کرد کتاب مجموعه دوبیتی های عارفانه و عاشقانه است که اغلب به گونه پند و اندرز و آمیخته ای از تجربه های فراوان است. اشعار و دوبیتی های بابا طاهر عریان با لهجه لری ملایری سروده شد.
آنچه موجب شد دوبیتی های این شاعر گرانقدر ادبیات ایران، محبوب شود، مردمی بودن اشعار او بود. با اعتقاد برخی ادبا و کارشناسان ادبیات دوبیتی های باباطاهر عریان در بحر هزج مسدس محذوف سروده شد. آرامگاه این شاعر و ترانه سرا گرانقدر در شمال شهر همدان است.
قسمتی از کتاب دوبیتی های باباطاهر
- ببندم شال و ميپوشم قدک را بنازم گردش چرخ و فلک را
- بگردم آب درياها سراسر بشويم هر دو دست بی نمک را
- تن محنت کشی ديرم خدايا دل با غم خوشی ديرم خدايا
- زشوق مسکن و داد غريبی به سينه آتشی ديرم خدايا
- من آن رندم که گيرم از شهان باج بپوشم جوشن و بر سر نهم تاج
- فرو نايد سر مردان به نامرد اگر دارم کشند مانند حلاج
- ته که می شی بمو چاره بياموج که اين تاريک شوانرا چون کرم روج
- گهی واجم که کی اين روج آيو گهی واجم که هرگز وا ن های روج
- اگر زرين کلاهی عاقبت هيچ اگر خود پادشاهی عاقبت هيچ
- اگر ملک سليمانت ببخشند در آخر خاک راهی عاقبت هيچ
- ته که ناخواند های علم سماوات ته که نابرده ای ره در خرابات
- ته که سود و زيان خود ندانی بياران کی رسی هيهات هيهات
- شب تاريک و سنگستان و مو مست قدح از دست مو افتاد و نشکست
- نگهدارنده اش نيکو نگهداشت و گرنه صد قدح نفتاده بشکست
- بود درد مو و درمانم از دوست بود وصل مو و هجرانم از دوست
- اگر قصابم از تن واکره پوست جدا هرگز نگردد جانم از دوست
- محبت آتشی در جانم افروخت که تا دامان محشر بايدم سوخت
- عجب پيراهنی بهرم بريدی که خياط اجل ميبايدش دوخت
- نپرسی حال يار دلفکارت که هجران چون کند با روزگارت
- ته که روز و شوان در ياد مويی هزارت عاشق با مو چه کارت
- اگر دل دلبر و دلبر کدام است وگر دلبر دل و دلرا چه نام است
- دل و دلبر بهم آميته وينم ندونم دل که و دلبر کدام است
- نفس شومم بدنيا بهر آن است که تن از بهر موران پرورانست
- ندونستم که شرط بندگی چيست هرزه بورم بميدان جهانست
پیشنهاد دشت کتاب
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.