معرفی کتاب سه دقیقه در قیامت
کتاب سه دقیقه در قیامت ، این کتاب روایتی است از خاطرات یکی از مدافعان حرم که در جریان عمل جراحی برای لحظاتی از دنیا می رود و سپس با شوک در اتاق عمل، دوباره به زندگی برمی گردد؛ اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی سخت است.
از دیدگاه قرآن و روایات، برزخ و قبر یک چیز است که گاهی از آن به عالم قبر و گاهی از آن به عالم برزخ یاد می شود. برزخ در لغت یعنی چیزی که حایل بین چیزی و چیز دیگر باشد.
ازاین رو به جهانی که میان دنیا و آخرت واقع می شود برزخ اطلاق می گردد؛ چنان که در آیاتی از قران، برزخ بیانگر فاصله میان دو دریاست. برزخ در اصطلاح حکمت : به همان عالم مثال اطلاق می شود ، زیرا عالم مثال حد فاصل بین عالم عقل و عالم ماده است. و در اصطلاح شریعت : فاصله میان مرگ تا قیامت کبری را گویند.
برزخ قیام و زندگی جدید و جهانی نو است؛ خواه گودالی از گودالهای دوزخ باشد، یا باغی از باغهای بهشت. پس برزخ معبر و دالان ورودی به قیامت و حشر اکبر است و انسان در ادامه ی مسیر زندگی دنیا وارد جهان برزخ می شود، که سراسر آگاهی و حیات است «النّاس نیام فإذا ماتوا انتبهوا»
مشخصات کتاب سه دقیقه در قیامت
- نویسنده جمعی از نویسندگان
- ناشر انتشارات شهید ابراهیم هادی
- موضوع مذهبی
- مناسب برای بزرگسالان
- شابک 9786007841778
- وزن 67 گرم
- قطع پالتویی
- تعداد صفحات 96 صفحه
- نوع جلد شومیز
مقدمه کتاب سه دقیقه در قیامت
سال 1396 سفری به اصفهان داشتیم. آنجا از یک دوست عزیز که یکی از فرماندهان سپاه بود، شنیدم که ماجرای عجیبی برای همکارشان اتفاق افتاده. ایشان میگفت: همکار ما جانباز و از مدافعین حرم است.
او در جریان یک عمل جراحی، برای مدت 3 دقیقه از دنیا میرود و سپس با شک ایجاد شده در اتاق عمل، دوباره به زندگی بر میگردد. اما در همین زمان کوتاه، چیز هایی دیده که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است! همکار ما برای چند نفر از رفقای صمیمی، ماجرایش را تعریف کرد، اما خیلی نمیخواست ماجرایش پخش شود.
در ضمن، از زمانی که اتفاق افتاده و از آن سوی هستی برگشته، اخلاق و رفتار فوق العاده خوبی پیدا کرده!
مشتاق دیدار این شخص شدم. تلفن تماس این شخص را گرفتم و چندین بار زنگ زدم تا بالاخره گوشی را برداشت. نتیجه چندین بار مصاحبه و چند سفر و دیدار و… کتابی شد که پیش روی شماست.
البته ساعت ها طول کشید تا ایشان را راضی کنیم که اجازه چاپ مطالب را بدهند. در ضمن، شرط ایشان برای چاپ کتاب سه دقیقه در قیامت، عدم ذکر راوی ماجرا بود. در کتاب سه دققه در قیامت سعی بر اختصارگویی بوده است و برخی موارد که راوی راضی به بیانش نبوده را حذف کردیم.
خلاصه کتاب سه دقیقه در قیامت
داستان از دوران نوجوانی او آغاز شده، پسری مذهبی در خانوادهای مذهبی که بیشتر زمان خود را در هیئت و مسجد میگذراند. در هفده سالگی از خدا آرزوی مرگ میکند تا پیش از آلوده شدن به گناه، پاک از این دنیا برود، اما شبی عزرائیل به خواب او آمده و میگوید که زمان مرگش فرا نرسیده است. سالها از آن زمان میگذرد و او حالا در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول به کار است.
در سال ۱۳۹۰ برای ماموریتی به شمال غرب کشور اعزام شده و در آنجا چشمانش آسیب میبینند، به نحوی که هیچ معالجهای کارساز نشده و پس از گذشت سه سال در نهایت متوجه میشوند که غدهای در پشت چشم و چسبیده به مغز وجود دارد. عملی بسیار سخت با درصد موفقیت کم تنها گزینه اوست.
در ادامه کتاب سه دقیقه در قیامت می خوانیم :
در طول عمل، ناگهان احساس سبکی و آرامش میکند و از جسم خود خارج میشود. در آن شرایط میتواند افکار و نیت درونی افراد را بشنود و آدمها را حتی از پشت دیوار ببیند. عزرائیلکه سالها پیش به خواب او آمده بود، ظاهر میشود و همراه با دیگر بستگان و آشنایان مرحومش، او را تا بیابان برزخ همراهی میکنند. در آنجا کتاب اعمالش را به دستش میدهند.
کتابی که در هر صفحه آن از آغاز زندگیش، تمامی اعمال، نیات، و رفتارها حتی کوچکترینشان با جزئیات دقیق ثبت شدهاند. در ابتدا از حجم اعمالهای مثبت خود خوشحال میشود اما به تدریج هر چه جلوتر میرود متوجه میشود که بسیاری از اعمال خوب خود را در ازای گناهان کوچکی چون غیبت، تمسخر، یا نیات ناخالص از دست میدهد.
برگزیده ای از جملات کتاب سه دقیقه در قیامت
حسابی به مشکل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخیهای بیش از حد و صحبتهای پشت سرمردم و غیبتها و… نابود میشد و اعمال زشت من باقی میماند. البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده بودم، همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد. چرا که در قرآن آمده بود:
«ان الحسنات یذهبن السیئات»
«کارهای خوب گناهان را پاک میکند»
اما خیلی سخت بود. این که هر روز ما دقیق بررسی و حسابرسی میشد. اینکه کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار میگرفت. خیلی مشکل بود. همینطور که اعمال روزانه بررسی میشد به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم. اواسط دهه هشتاد. یکباره جوان پشت میز گفت:
به دستور آقا ابا عبد الله علیه السلام پنج سال از اعمال شما را بخشیدیم. این پنج سال بدون حساب طی میشود. نمیدانید چقدر خوشحال شدم!
پیشنهاد دشت کتاب
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.