معرفی کتاب کلیات حکیم نظامی گنجوی
کتاب کلیات حکیم نظامی گنجوی ،نظامی گنجهای (گنجوی) جمالالدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی متخلص به نظامی (زادهٔ ۵۳۵ در گنجه – درگذشتهٔ ۶۰۷-۶۱۲) شاعر و داستان سرای ایرانی و پارسی گوی قرن ششم هجری، که به عنوان پیشوای داستان سرایی در ادب فارسی شناخته شده است.
نظامی از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد و تکمیل سبک و روشی خاص دست یابد. اگر چه داستانسرایی در زبان فارسی به وسیله نظامی شروع نشده لیکن تنها شاعری که تا پایان قرن ششم توانسته است شعر تمثیلی را به حد اعلای تکامل برساند نظامی است.
وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع معانی و مضامین نو و دلپسند و تصویر جزئیات بانیروی تخیل و دقت در وصف مناظر و توصیف طبیعت و اشخاص و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافتهاست.
اثر معروف و شاهکار بیمانند نظامی، خمسه یا پنج گنج است که در قلمرو داستانهای غنایی امتیاز بسیار دارد و او را باید پیشوای اینگونه شعر در ادب فارسی دانست.
خمسه یا پنج گنج کتاب کلیات حکیم نظامی گنجوی
- مخزن الاسرار، در بحر سریع، در حدود ۲۲۶۰ بیت مشتمل بر ۲۰ مقاله در اخلاق و مواعظ و حکمت. در حدود سال ۵۷۰ به اتمام رسیده است.
- خسرو و شیرین، در بحر هزج مسدس مقصور و محذوف، در ۶۵۰۰ بیت، که به سال ۵۷۶ ه. ق. نظمش پایان گرفته است.
- لیلی و مجنون، در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض مقصور و محذوف، در ۴۷۰۰ بیت. نظم این مثنوی به سال ۵۸۸ هجری به پایان رسیدهاست.
- هفت پیکر (که آن را بهرامنامه و هفت گنبد نیز خواندهاند)، در بحر خفیف مسدس مخبون مقصور و محذوف، در ۵۱۳۶ بیت، در سرگذشت افسانهای بهرام گور.
- اسکندرنامه، در بحر متقارب مثمن مقصور و محذوف، در ۱۰۵۰۰ بیت، مشتمل بر دو بخش شرفنامه و اقبالنامه که در حوالی سال ۶۰۰ به اتمام رسیده است.
قسمتی از کتاب کلیات حکیم نظامی گنجوی
- هر روز که صبح بردمیدی/یوسف رخ مشرقی رسیدی
- کردی فلک ترنج پیکر/ریحانی او ترنجی از زر
- لیلی ز سر ترنج بازی/کردی ز زنخ ترنج سازی
- زان تازه ترنج نو رسیده/نظاره ترنج کف بریده
- چون بر کف او ترنج دیدند/از عشق چو نار میکفیدند
- شد قیس به جلوهگاه غنجش/نارنج رخ از غم ترنجش
- برده ز دماغ دوستان رنج/خوشبوئی آن ترنج و نارنج
- چون یک چندی براین برآمد/افغان ز دو نازنین برآمد
- عشق آمد و کرد خانه خالی/برداشته تیغ لاابالی
- غم داد و دل از کنارشان برد/وز دل شدگی قرارشان برد
- زان دل که به یکدیگر نهادند/در معرض گفتگو فتادند
- این پرده دریده شد ز هر سوی/وان راز شنیده شد به هر کوی
- زین قصه که محکم آیتی بود/در هر دهنی حکایتی بود
- کردند بسی به هم مدارا/تا راز نگردد آشکارا
- بند سر نافه گرچه خشک است/بوی خوش او گوای مشک است
- یاری که ز عاشقی خبر داشت/برقع ز جمال خویش برداشت
- کردند شکیب تا بکوشند/وان عشق برهنه را بپوشند
- در عشق شکیب کی کند سود/خورشید به گل نشاید اندود
- چشمی به هزار غمزه غماز/در پرده نهفته چون بود راز
- زلفی به هزار حلقه زنجیر/جز شیفته دل شدن چه تدبیر
- زان پس چو به عقل پیش دیدند/دزدیده به روی خویش دیدند
- چون شیفته گشت قیس را کار/در چنبر عشق شد گرفتار
- از عشق جمال آن دلارام/نگرفت هیچ منزل آرام
- در صحبت آن نگار زیبا/میبود ولیک ناشکیبا
- یکباره دلش ز پا درافتاد/هم خیک درید و هم خر افتاد
- و آنان که نیوفتاده بودند/مجنون لقبش نهاده بودند
- او نیز به وجه بینوائی/میداد بر این سخن گوائی
- از بس که سخن به طعنه گفتند/از شیفته ماه نو نهفتند
پیشنهاد دشت کتاب
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.