معرفی کتاب پیرمرد و دریا ترجمه دکتر فرزام حبیبی اصفهانی
کتاب پیرمرد و دریا ترجمه دکتر فرزام حبیبی اصفهانی ، شرح تلاش های یک ماهیگیر پیر کوبایی است که طی 84 روز گذشته، حتی یک ماهی هم صید نکردهاست و در دل دریاهای دور برای به دام انداختن یک نیزه ماهی بسیار بزرگ با آن وارد مبارزهٔ مرگ و زندگی میشود. این کتاب در سال 1953 جایزه پولتیز و در سال 1954 جایزه ادبی نوبل را از آن خود کرده است.
ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) در فاصله میان جنگها و نگارش کتابهایش سفر میکرد و به شکار و ورزشهای دیگر مشغول میشد. ورزش گاوبازی بسیار مورد توجه او واقع شد و همین امر به داستان «مرگ در بعد از ظهر» انجامید. سفر اکتشافی او در 1934 به آفریقا، مضمون داستانهای «برفهای کلیمانجارو» و «تپههای سبز آفریقا» را فراهم ساخت. سبک ویژهی او در نوشتن، او را نویسندهای بیهمتا و بسیار تأثیرگذار کرده بود. در سال ۱۹۲۵ نخستین رشته داستانهای کوتاهش، منتشر شد که به خوبی گویای سبک خاص او بود.
کتاب پیرمرد و دریا (The Old Man and the Sea) از مهمترین رمانهای همینگوی، است که با آفرینش سانتیاگو قهرمان پیرمرد و دریا، همینگوی به مرتبه تازهای از آگاهی میرسد. پیش از این او از ضعف و زخمپذیری آدمهای سرسخت سخن میگفت اما اکنون از سرسختی یک پیرمرد ضعیف سخن میگوید.
پیرمرد و دریا اولین بار به صورت کامل در شماره یکم مجله لایف (Life) منتشر شد و باعث شد ظرف فقط ۲ روز بیش از ۵ میلیون نسخه از این مجله به فروش برود.
مشخصات کتاب پیرمرد و دریا ترجمه دکتر فرزام حبیبی اصفهانی
- نویسنده ارنست همينگوي
- مترجم فرزام حبيبي
- ناشر هرم
- موضوع داستانی و رمان
- تعداد جلد 1
- مناسب برای بزرگسالان
- شابک 9789648882575
- وزن 124 گرم
- قطع رقعی
- تعداد صفحات 116 صفحه
- نوع جلد شومیز
نقد و بررسی کتاب
انتشار کتاب پیرمرد و دریا ترجمه دکتر فرزام حبیبی اصفهانی در پایان کار هنری ارنست همینگوی، شهرت خود را به عنوان یک نویسنده ثابت کرد. این زمانی بود که منتقدان فکر میکردند که همینگوی قدرتهای خلاقانه خود را از دست داده است. آنها رمان پیشین او را که در امتداد رودخانه به سمت درختها نام داشت در ذهن خود به عنوان اثری بسیار قوی قرار داده بودند.
رمان هیمینگوی جایزه پولیتزر 1953 را به دست آورد و به او کمک کرد تا در سال 1954 جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد. در حدود پانزده سال، این کار تأیید و توجه گسترده ای داشت، هرچند که آنها متضرر شد. در اواخر دهه 1960، منتقدان یک بازنگری را آغاز کردند. در سالهای بعد، فقط چند مقاله از این رمان نوشته شد.
پیرمرد و دریا در سطوح مختلف تم، تصویر و نماد کار میکند و با داستانهای مابی دیک هرمان ملویل (1851) و ساموئل تیلور کالیرج “The Lime of the Mariner of the Ancients” (1798) مقایسه میشود؛ داستانهای بزرگی که از ماجراجوییهای دریایی و آزمایش استقامت انسان است. این داستان یک جهان را نشان میدهد که در آن قهرمان و روحانی بودن در آن باهم آمیخته میشوند.
خلاصه کتاب پیرمرد و دریا ترجمه دکتر فرزام حبیبی اصفهانی
این کتاب از اسمی که دارد مشخص است که میخواهد خواننده را به دریا بکشاند و داستان را ادامه دهد. شروع داستان خواننده با اسمی به نام سانتیاگو آشنا میشود که او یک ماهیگیر کوبایی میباشد. که میخواهد تلاشهای این ماهیگیر کوبایی را نشان دهد که در آن سوی دریاها به دنبال صید کردن یک نیزهماهی بسیار بزرگ میباشد که به نوعی برای خودش مبارزه مرگ و زندگی میباشد. سانتیاگو یک ماهیگیر باتجربه می باشد که در گلف استریم به مدت 84 روز است که هیچ ماهی صید نکردهاست.
سانتیاگو به مانند همه ماهیگیرهای دیگر شاگرد دارد. مانولین شاگرد او، تا 40 روز اول او را همراهی می کند ولی پس از آن به اجبار پدر و مادر خود، به قایقی دیگر میرود. گویا 40 روز ماهی نگرفتن حاکی از آن است که سانتیاگو قطعا “سالائو” است که بدترین شکل بدبیاری میباشد.
در بخشی از کتاب پیرمرد و دریا ترجمه دکتر فرزام حبیبی اصفهانی می خوانیم:
پس از روشن شدن هوا با خود گفت: «من روی این طعمهی چهل پایی کار میکنم. اونو میبرم و به طنابهای ذخیرهام اضافهاش میکنم. دویست متر طناب و دام و قلاب و طعمه رو از دست خواهم داد. اونو میشه جایگزین کرد اما اگه من چند تا ماهی بگیرم و ماهی بزرگ خودشو خلاص کنه کی میتونه جایگزینش کنه؟ نمیدونم این ماهی که همین الان قلابو گرفت چیه! میتونه یه نیزه ماهی، لاک پشت بزرگ یا کوسه باشه. تا حالا حسش نکردم. باید هر چه زودتر از شرش خلاص بشم.»
او بلند گفت: «کاش پسرک همراهم بود.»
با خود گفت: «حالا که پسرک همراهت نیست، تو کاملا تنها هستی و چه هوا تاریک باشه و چه روشن، بهتره رو آخرین طنابت کار کنی. طنابو ببر و دو حلقهی ذخیره رو اضافه کن.»
پس همین کار را کرد. در تاریکی کار سختی بود. ماهی تکانی ناگهانی خورد، به پایین رفت و پیرمرد را پایین کشید که باعث شد زیر چشمش زخم شود. خون مقداری روی گونهاش پایین آمد اما قبل از اینکه به چانهاش برسد، بند آمد و خشک شد. او سر کارش برگشت و به چوبها تکیه داد. گونی را در زیر طناب مرتب کرد و دوباره طناب را از قسمت جدیدی از شانهاش رد کرده با انگشتانش نگه داشت. او به دقت کشش ماهی و همچنین پیشروی قایق را حس میکرد.
پیشنهاد دشت کتاب
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.