معرفی کتاب بینایی اثر ژوزه ساراماگو
کتاب بینایی اثر ژوزه ساراماگو در حقیقت ماجرای دیگری است برای ساکنان شهری که رمان کوری در آن اتفاق افتاده بود. ژوزه ساراماگو داستان را با یک انتخابات آغاز می کند. داستان بینایی از یک روز بارانی در یک حوزه ی اخذ رأی در پایتختی بی نام آغاز می شود. از شدت باران کسی بیرون نیامده و در حوزه پرنده پرنمی زند.
بعدازظهر است و هنوز هیچ کس برای دادن رأی به حوزه نیامده است. مسئولین حوزه با نگرانی به افراد خانواده و بستگان شان تلفن می زنند و از آن ها می خواهند تنور انتخابات را گرم کنند گویا کسی قصد رأی دادن ندارد اما ساعت 4 به ناگاه حوزه ی اخذ رأی شلوغ می شود. مردم مصمم و شتابان می آیند و رأی خود را به صندوق می ریزند. فردای آن روز شمارش آرا آغاز می گردد.
نتیجه باور کردنی نیست. بیشتر مردم رأی سفید به داخل صندوق ریخته اند و احزاب تنها مقدار کمی از آرا را ازآنِ خود کرده اند. هفتاد درصد آرا سفید است. مردم با رأی سفید شورش کرده اند. آیا این رأی سفید با کوری ارتباطی دارد؟
ساراماگو در کتاب بینایی (Seeing) بازهم برای شخصیتها اسم انتخاب نکرده است. نکتهی بسیار جالب در نوشتار ژوزه اینست که فقط از علامت نقطه و ویرگول استفاده میکند و به سایر علائم اعتنایی ندارد. به همین خاطر جملات طولانی و پشت سرهم به نظر میآیند.
مشخصات کتاب بینایی
- نویسنده ژوزه ساراماگو
- مترجم سید حبیب گوهری راد
- ناشر رادمهر
- تعداد جلد 1
- موضوع داستانی و رمان
- مناسب برای بزرگسالان
- شابک 978-964-8673-62-3
- وزن 328 گرم
- قطع رقعی
- تعداد صفحات 293 صفحه
- نوع جلد شومیز
نقد و بررسی کتاب
در قسمتی از کتاب بینایی می خوانیم: ماجر در همان شهری اتفاق می افتد که واقعه کوری در آن رخ داده بود و بار دیگر شخصیت های آن رمان در این کتاب ظاهر می گردند. نویسنده با درایت و تیز هوشی خاص خود توانسته است کوری، بیماری سفید را به بینایی که در آن هم راس سفید، به منزله ی بیماری کوری یا همان بیماری معنوی ست تلفیق کرده، نارسایی فهم بشر از شناخت درست واقعیت نشان دهد. در این میان روی آوری انسان به رذایل اخلاقی و نقد جامعه و مذهب را فراروی خود قرار داده است. این کتاب سیاسی ترین کتاب ساراماگوست که توسط انتشارات رادمهر به چاپ رسیده و توسط هافکو به فروش می رسد.
خلاصه کتاب بینایی
گوشه و کنایه، حیرت و گیجی، بی انضباطی و اغتشاش، تمام کشور را فرا گرفت. حوزه های شهرداری ها و اماکنی که بدون هیچ رویداد و اتفاقی خاص، غیر از تاخیر مردم به دلیل شرایط نامساعد جوی، انتخابات در آن ها انجام شده بود، فرقی با سال های قبل نداشتند. تعداد رای دهندگان، بسیار زیاد و دور از انتظار بود. آراء سفید هم همین حالت را داشت!
شهرداران و اعضای شورای شهر، که حضور در پایتخت را نوعی اقتدار برای خود می دانستند و برگزاری انتخابات را جز وطن پرستی، حرف دیگری تعبیر نمی کردند، ناگهان با این حقیقت رو به رو شدند که تا ساعت چهار عصر، فردی برای واریز رای نیامده، اما بلافاصله بعد، چنان که گویی دستوری واجب الاجرا برای مردم صادر شده باشد، همه از خانه ها بیرون آمدند و رای دادند.
در ادامه کتاب بینایی می خوانیم :
اعضای هیئت دولت قبل از آغاز رای گیری، پیروزی را اعلام کرده بودند و قبل از حضور مردم، از پیش بینی خود نادم شده و از عدم استقبال عمومی شدیدا عصبانی بودند. پایتخت در ترس و انتظار به سر می برد. کسی قادر نبود از غریبه ها گشایشی بطلبد، مگر این که از همکاران یا اقوام باشد. فقط در چنین حالتی، این سوال بر سر زبان ها بود:
« اگر دستور تجدید انتخابات صادر شود، چه روی می دهد؟ »
پیشنهاد دشت کتاب
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.